هیچکس مانند تو عشــقِ مـرا از بر نبود هیچکس در حد من دلـداده و دلبـر نبـود گفته بودی سـر پناهِ اَمنِ قلبـم می شوی رفتی و دیگر دلـم را سایه ای بر سر نبود پای تو دادم همه آیین و دین و مذهبـم مثلِ من هرگز کسی تا آن زمان کافـر نبود مات و مبهوتم! چه آمد بر سرِ دنیای من؟ منکه شبهایم چنین بی ماه و بی اختر نبود! دردِ دوری ناگوار و تلخ و جانفرساست یا. در دلِ بی تابِ من، تابِ چنین کیـفر نبود؟ عاشــقی جُـرمِ بزرگـی بود اما بـی گمان.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت